Web Analytics Made Easy - Statcounter

همزمان با شب یلدا و در ایام فاطمیه عصر شعر فاطمی با حضور جمعی از شاعران آیینی در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با طولانی‌ترین شب سال و مقارن شدن شب یلدا با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دورهمی اهالی ادب و رسانه در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این مراسم شاعران آیینی کشور قاسم صرافان، محمدمهدی عبدالهی، فاطمه طارمی، مرضیه عاطفی و سیده فاطمه موسوی شعرخوانی کردند.

قاسم صرافان در این جلسه سروده‌ای را تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها کرد.

در حریم شعر تو بانو! اگر حاضر شدم
خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم

در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم
نام شیرین تو بردم، شاعر شدم

رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست
می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست

ناگهان دیدم کنار خانه‌ی پیغمبرم
چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم

چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم
تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم

از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک
آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک

یا محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند
خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند

دیدنش بار رسالت را سبک‌تر می‌کند
دختر است اما برایت کار مادر می‌کند

دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین
می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این

یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار
با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟

تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار
بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار

قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه!
قصه‌ پیوند دریایی به دریا، فاطمه!

در مسیر عاشقی دلدار و دلبر می‌شوید
هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شوید

هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید
هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید

بیت‌هایم بر درِ این بیت زانو می‌زنند
شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند

در کسا، از علت خلقت روایت می‌کنی
هل اتی را جلوه لطف و کرامت می‌کنی

فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی
در غم همسایه، ترک خواب راحت می‌کنی

مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه!
می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه!

شعرخوانی شاعر آئینی در شب شهادت بانوی دوعالم در حرم مطهر رضوی + فیلمشعری درباره حضرت زهرا (س) که اشک‌های امام خامنه‌ای را جاری کرد+فیلممستشار نظامی با شعری جدید به استقبال فاطمیه رفت/ «مادر شدی تا نام مادر جان بگیرد»

محمدمهدی عبدالهی شاعر آیینی جوان در بخش دیگری از این جلسه دو سروده به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم کرد.

امشب چه خبر شد، نشنیدید خبر را؟!
در خاک بجویید هلا قرص قمر را

امشب که على غسل دهد هستى خود را
اى کاش خبردار کند مرغ سحر را

سر مى‌نهد امشب به سر شانه دیوار
تا بشنود از هر نفسى شعله در را

این داغ سقیفه‌ست کجا می‌رود از یاد؟
داغى که چنان سوخته یکباره جگر را

حق دارد اگر باغچه را پر کند از اشک
هر لحظه على می‌شنود زخم تبر را

همراه گلش آمده با بغض شبانگاه
باید بسپارد به دل خاک، گهر را

این بود همان یاس که در باغ تو پژمرد؟!
حیدر چه جوابى دهد این بار پدر را

این روضه سربسته بماند که بماند!
در چاه بیابید مگر شرح خبر را

**

بهانه تو گرفتم تویى بهانه من
شمیم نام تو جارى به هر ترانه من

ظهور نور تو را دارم آرزو امشب
فروغ چشم منى و چراغ خانه من

ببین که ناز تو را مى‌کشم، بمان بانو!
به قدر لحظه‌اى آخر در آشیانه من

بمان براى حسین و حسن تسلا باش
براى خاطر زینب، بمان یگانه من

هنوز در دل آن کوچه سار مى‌لرزد
شبیه عرش معلا دوباره شانه من

تویى بهانه چشمان ابرى حیدر
تویى دلیل همه گریه شبانه من

غریب رفتى و مانده ست در شب کوچت
فشار زخم تو بر زخم تازیانه من

به جز على نشناسد کسى تو را زهرا
تویى تو لیلة الاسرار بى‌نشانه من

همیشه زخم فدک تازه مى‌شود آرى
همیشه یاد تو باشد در آشیانه من

به احترام تو خواندم نماز شعله‌ورى
حقیقت است که آتش گرفته خانه من؟!

فاطمه طارمی شاعر دیگری بود که در این جلسه سروده خود را خواند.

کوچه عطر بنفشه گرفت
مکه خندید و عشق پیدا شد

روز میلاد با شکوهت بود
که جهان روشن و فریبا شد

پا به هستی گذاشتی یک شب
در زنان قریش ولوله شد

کوثری آمد و جهان خندید
از کران تا کرانه هلهله شد

خطبه خواندند خطبه‌خوانان هم
جبرئیل آمد و پیام آورد

السلام آیه آیه دلتنگی
السلام ای شکوه و فخر جهان

السلام ای جوانی‌ات کوتاه
السلام ای جوان پیر نشان

ماه غمگین در مدینه تویی
مادری که شکسته پهلو شد

ای امان از دل علی وقتی
خانه‌اش بی تو بی‌ بر و رو شد

صبح دلگیر در مدینه تویی
کوچه و خانه گریه می‌کردند

روی دوش علی (ع) که می‌رفتی
شانه در شانه گریه می‌کردند

بغض جامانده حسن(ع) بودی
که شبی لخته لخته پیدا شد

کودکی با غریبی‌ات سر کرد
تا تو را هم ندیده، تنها شد

به شهیدان کربلا سوگند
که تو مرهم شدی برای حسین (ع)

عطر معصوم سیب شدی
می‌رسیدی به زخم‌های حسین (ع)

می‌رسیدی و تلخ‌تر می‌شد
قصه‌ زینب و شب تارش

ای امان از دلی که هر لحظه
داغ زینب شده است تکرارش

مادرانه تو را صدا بزنم
مادرانه مرا نگاه کنی

زخم‌های نگفته را بشمار
تا مرا سبز و روبراه کنی

سیده فاطمه موسوی دیگر بانوی شاعره بود که در این جلسه شعرخوانی کرد.

توان نداشت که پهلو ندهد به پهلویش
ز عرشه‌های مدام دو دست و بازویش

بگو تطاول جور کدام نامرد است
بنفشه‌های کبود نشسته بر رویش

همین که یا علی آهسته زیر لب می‌گفت
بلند می‌شد و با آن نگاه کم‌سویش

به خانه زندگی‌اش می‌رسید با آنها
به کودکان علی و به آب و جارویش

میان عطر نوافل شکست بعض زنی
که زینب آمده بود این طرف به پهلویش

غریب می‌شود این مرد با غم زهرا
شهید می‌شود این زن به خاطر شو‌ی‌اش

اگر او رو زده به مهاجر و انصار
فدای خلق رسولانه و علی جویش

چرا حسین خودش را غریب مادر خواند
چرا نشست و خودش شانه زد به گیسویش

چرا به زینب خود صبر را وصیت کرد
چرا حسن پس از آن تکیه زد به زانویش

و امر کرد به دفن شبانه و آرام
مباد تا که بپیچید روایح مویش

مرضیه عاطفی نیز سروده‌ای در سوگ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در این جلسه خواند.

«نور» نازل می‌شود! معنایِ «انسان» می‌رسد
روزگار ظلمت و عصیان به پایان می‌رسد

محضِ توصیفش همین کافی‌ست که جبریل گفت
کوثرِ حق است و اثباتش به قرآن می‌رسد

هست شش دنگِ حواسش مادرانه سمتِ ما
بیشتر آن لحظه‌ای که جان به جانان می‌رسد

خلق‌مان کرده خدا صِرفاً برای نوکری
عمرِ ما در خانه مادر به پایان می‌رسد

یک نخ از چادر نمازش کارِ تربت می‌کند
اینچنین محض شفا؛ دارو و درمان می‌رسد

بارها «إنسیةُ الحَورا» صدایش زد علی(ع)
چون که دید از رویِ ماهش نور ایمان می‌رسد

تا که بر هم می‌گذارد پلک؛ شب سر می‌رسد
گوشه لب تر کند یکریز باران می‌رسد

دسته دستاس را چرخاند و رزقِ ما رسید
خانه را آماده کرد و گفت مهمان می‌رسد

ما نمک پرورده این سفره‌ایم و سال‌هاست
از تنورِ حضرت زهرا (س) به ما نان می‌رسد...

**

بی هوا آغاز شد فصل خزانِ خانه‌اش
بسته شد دستان حیدر در میانِ خانه‌اش

در ازای نانِ نذری‌ها که زهرا (س) پخته بود
با هجوم انداختند آتش به جانِ خانه‌اش

فکر و ذکرش روز و شب «الجّار ثمّ الدّار» بود
سنگ بود اما دلِ همسایگانِ خانه‌اش

کوچه‌ای باریک، دیواری که دودآلود بود
یک درِ آتش گرفته شد نشانِ خانه‌اش

در سکوتِ نیمه شب، آهسته، دلتنگ پدر
رفت مظلومانه یار مهربانِ خانه‌اش

عاقبت از آنچه می‌ترسید آمد بر سرش
راهیِ تابوت شد یارِ جوانِ خانه‌اش

خانه بی‌فاطمه(س) شد بیت الأحزانِ علی(ع)
تیره شد با کوهی از غم، آسمانِ خانه‌اش

بغض کرد و بچه‌هایش را در آغوشش گرفت
اشک آمد بی‌هوا شد میهمانِ خانه‌اش

گریه می‌کردند با هم! بیشتر اما حسن(ع)...
چادری پا خورده می‌شد روضه‌خوانِ خانه‌اش

گرچه می‌بوسیدشان اما غم بی‌مادری
بود معلوم از نگاهِ کودکانِ خانه‌اش

تشنه لب بیدار می‌شد نیمه شب تا که حسین(ع)
آه برمی‌خواست فوراً از نهانِ خانه‌اش

باز زینب(س) تکیه بر دیوار خوابش برده بود
می‌شکست اینگونه هر آن استخوانِ خانه‌اش!

در پایان این مراسم گروه موسیقی سنتی ایفا نیز اجرا کردند.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: حضرت فاطمه س شعر حضرت فاطمه س شعر زهرا سلام الله علیها حضرت زهرا خانه اش زهرا س

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۵۱۱۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این لک لک ها اهالی را مجبور به خانه سازی می کنند

همشهری آنلاین زهرا رفیعی: رییس شورای روستای کپرجودکی در اینستاگرامش قصه لک‌لک جدید را منتشر می‌کند و از سراسر ایران دوستداران محیط زیست چند نفری هزینه ساخت خانه جدید را برعهه می‌گیرند و برایش به اندازه نیاز خرید مواد اولیه پول می‌ریزند. چند روز بعد آهنگر روستا که برادر رییس شورای روستاست، سفارش جدید را تحویل می‌دهد او نیز فقط پول آهن آشیانه لک‌لک را می‌گیرد و دستمزدش حال خوب لک‌لک‌هاست. لک‌لک‌ها خانه‌دار که شوند دیگر تمام سال در روستا می‌مانند و فقط نسل جدید راهی زیستگاه‌های گرمتر می‌شوند. لک‌لک‌ها به هوای تالابی به این منطقه می‌آیند که سالهاست برای زنده ماندن میان پساب شهر بروجرد و زهکش‌هایی که روستاییان برای کشت خیار و برنج زمین را خشک می‌کنند، در تقلاست. اهالی روستای کپرجودکی به عشق لک‌لک‌ها سهم مراتع اجدادی خود را به تالاب بخشیدند و اجازه داده‌اند این زیستگاه برای سکونت لک‌لک‌ها باقی بماند. جعفر کرمی‌پور رییس شورای روستای کپرجودکی در گفت و گو با همشهری از ترجیح عمده جوانان روستا می‌گوید که می‌خواهند «تالاب بیشه دالان برای لک‌لک‌ها حفظ شود»

عکس‌ها: زهرا رفیعی چه شد که به فکر ساختن لانه برای لک‌لک‌ها افتادید؟

شب سیزده‌به‌در سال ۸۵ که زلزله ۶.۲ ریشتری آمد لانه‌های تنومند و قدیمی از روی درخت‌ها و سقف حمام روستا به زمین افتاد اما سیل ۱۳۹۸ برای روستای ما برکت آورد. تالاب پرآب شد و دو سال بعد از آن هم به لطف خدا، بارندگی خوب بود. از آن سال زادآوری لک‌لک‌ها خیلی خوب شد. هر کدام سه تا جوجه را بزرگ کردند. لک‌لک‌ها تمام سال اینجا ماندند و فقط بچه‌هایشان لانه را ترک کردند. سال بعد لک‌لک‌ها بالغ به روستا برگشتند. عید ۱۴۰۱ به ناگهان، تمام تیرهای برق پر از لک‌لک شد. نمی‌دانستیم چطور به لک لک‌ها کمک کنیم. تجربه‌ای نداشتیم. از دوستان محیط زیستی پرسیدیم آنها گفتند برخی لاستیک کهنه به سر تیر می‌اندازند. یک ساعت بعد از اینکه سر تیر چراغ برق لاستیک گذاشتیم لک‌لک‌ها آمدند. آنها ده‌ها بار چوب آوردند و باد زد و لانه را خراب کرد. آقای کل‌نگری از فعالان محیط زیست اراک پیشنهاد داد که برایشان سبد آهنی بسازیم ولی برای این کار اداره برق باید همکاری کند و سیم‌های برق را از بالای دکل پایین‌تر بیاورد. آقای محمدعلی خسروی رییس اداره برق بروجرد با جان و دل پای کار آمد و با اینکه برایشان هزینه بر بود این کار را کردند. عید ۱۴۰۱ اولین آشیانه‌های آهنی را نصب کردیم. لک‌لک‌ها تا ۵ روز سراغ ۷ عدد آشیانه آهنی نیامدند. فکر کردیم ایده خوبی نبوده است. اما یک روز صبح دیدم که در تمام لانه‌ها لک لک نشسته است. اما خشکسالی همان سال باعث شد لک‌لک‌ها جوجه‌هایشان را از لانه بیرون بیندازند. بحمدالله در سال ۱۴۰۲ لک‌لک‌ها ۲۳ لانه درست کردند و همه جوجه‌هایشان را نگه داشتند. هیچ تلفاتی هم نداشتیم چون تالاب خشک نبود. از ابتدای امسال تا الان با کمک خیرین و دوستداران محیط زیست ۶ لانه ساختیم. هر لک‌لکی که خانه بخواهد، چند روزی روی تیر چراغ مورد نظرش می‌نشیند. در واقع انگار به ما خبر می‌دهد و ما هم دست به کار می‌شویم. اهالی روستا به خنده به من می‌گویند بابای لک‌لک‌ها، ولی کار اصلی را خیرین می‌کنند. به زودی ۴ لانه دیگر هم نصب خواهیم کرد.

لک لک ها انتخاب می‌کنند که روی کدام تیر برق خانه آینده شان ساخته شود مردم چطور کمک می کنند؟

وقتی در پیج اینستاگرام اعلام می‌کنم که می‌خواهیم برای کل‌لکی آشیانه بسازیم مردم به صورت مشارکتی هزینه ساخت لانه را پرداخت می‌کنند. افراد با نیت خیرات برای اموات پول ساخت را به دهیاری روستا می‌دهند. پارسال خواهر زوجی که سه شب بعد از شب عروسی‌شان در اثر گازگرفتگی فوت کردند، هزینه ساخت یک لانه را به نیت آنها پرداخت کرد. از بودجه دهیاری هم برای ساخت لانه استفاده می‌کنیم.

قبل از این لک لک‌ ها لانه‌ هایشان را کجا درست می کردند؟

بزرگترهای ما می‌گویند که ده‌ها سال قبل این روستا لک‌لک‌های زیادی داشت. آنها درخت‌های بلند صنوبر و چنار لانه می‌ساختند. اما با خشکسالی برای دو دهه لک‌لک‌ها از روستا رفتند. سال ۵۲ پدرم راهی حج شد. بهار آن سال یک جفت لک‌لک روی تیربرق جلوی خانه پدرم لانه ساخت. اهالی آن دو جفت را حاجی لک‌لک صدا می‌کردند. بعدها که لک لک ها دیدند کسی کارشان ندارد روی بام خانه‌ها هم لانه ساختند.

از لانه های باقی مانده از زلزله ۱۳۸۵ لک‌ لکها فقط بهار و تابستان ها اینجا هستند؟

سال ۸۵ زلزله آمد و بسیاری از لانه‌ها خراب شد. تا پیش از آن لک‌لک‌ها با سرما لانه‌هایشان را ترک می‌کردند و بهار برمی‌گشتند ولی چند سال بعد دیگر تمام سال اینجا هستند.

آیا لک‌ لک ها تلفاتی هم دادند؟

بزرگترین عامل تلف شدن لک‌لک‌ها ترانس برقی بود که سالی ۱۲-۱۰ بال را به کشتن می‌داد. اداره برق همکاری کرد و ترانس نزدیک تالاب را عایق‌بندی کرد و الان تک و توک پرنده مرده ببینیم.

مصالح خانه لک‌لک‌ها از چیست؟

لک‌لک‌ها با چوبهای خشکی که در بستر تالاب رشد می‌کند لانه می‌سازند. بعضی وقتها هم دیده‌ایم که از لانه همسایه‌شان چوب می‌دزدند. روی آسمان دعوا هم می‌کنند و بالهایشان را به هم می‌زنند. تا حالا لک‌لک‌های زخمی را هم با کمک فعالان محیط زیست تیمار هم کرده‌ایم.

پرنده‌های زیادی از طبقات پایینی لانه لک لک‌ها به عنوان خانه خود استفاده می‌کنند
از جمله این گونه‌ها می‌توان به گنجشک خانگی، گنجشک درختی، سار، دلیجه معمولی، جغد کوچک، سبزقبای اروپایی، دم‌جنبانک‌ ابلق، دم‌سرخ سیاه، کلاغ گردن‌بور و گنجشک سینه‌سیاه اشاره کرد آیا گونه دیگری از پرندگان هم می‌آیند؟

لک‌لک‌ها وقتی در دو حالت منقارشان را به هم می‌زنند. یکبار وقتی است که جفتشان به خانه می‌آیند و دیگری وقتی که احساس خطر کنند. اواسط پاییز تا اوایل زمستان چند جفت درنا به تالاب می‌آیند و وقتی می‌خواهند روی تیرهای برق بنشینند، لک‌لک ها با صدا آنها را دور می‌کنند. برای تالاب پرنده‌های مهاجر مثل اگرت و حواصیل و ... می‌آیند.

شغل اهالی روستاهای مجاور با اهالی کپرجودکی فرق می‌کند؟

شغل ما هم دامداری و کشاورزی است. ولی ما تصمیم گرفته‌ایم که در اراضی تالابی روستا کشاورزی نکنیم. قسمت‌هایی از تالاب در فصول گرم خشک می‌شود در دهه ۴۰ این زمین‌های بین ۶ روستای اطراف تالاب صرفا برای دامداری و حصیربافی تقسیم شد. از دهه ۸۰ روستاییان مراتع را تغییر کاربری دادند. از سال ۱۴۰۱ با بالا رفتن قیمت‌ها، اهالی روستاهای اطراف علاوه بر برنج، خیار هم کاشتند. اما ما اهالی روستای کپرجودکی تصمیم گرفتیم که بگذاریم تالاب برای حیات وحش منطقه باقی بماند. ادعای روستاییان اطراف تالاب این است که فقیرند و به پول خیار و برنج نیاز دارند. در حالی که این زمین‌ها از دهه ۴۰ در اختیار کسانی بوده که دام‌های زیاد داشته‌اند. اهالی کم بضاعت روستاهای اطراف زمینی ندارند که بخواهند بکارند و سود کنند.

لانه‌ای که اهالی کپرجودکی برای لک لک ها با آهن می‌سازند سود سالیانه مثلا کاشت خیار چقدر است که شما از آن گذشتید؟ به هر حال به نظر می رسد چون این تالاب با وجود ارزش‌های زیستی بالا ثبت جهانی نشده وزارت کشاورزی و نیرو با کشت محصولات آب بر مشکلی نداشته باشند.

سال‌ها قبل اهالی روستاها با دامداری و نی‌بری امرار معاش می‌کردند و سالانه ۵ تن بیشتر گندم نمی‌توانستند برداشت کنند. اما از زمان تغییر کاربری اراضی تالابی اوضاع تغییر کرده است. تا آنجا که می دانم یکی از روستاها ۴-۳ میلیارد تومان با گران شدن قیمت خیار درآمد داشته است. ما اهالی روستای کپرجودکی ترجیح می‌دهیم درآمد روستا از گردشگرانی باشد که برای دیدن طبیعت و لک‌لک‌ها به اینجا می‌آیند. دو سال پیش که شروع کردیم به ساختن لانه برای لک‌لکها با کمک چند راهنمای گردشگری از مردم خواستیم به روستا بیایند. فکر می‌کردیم حدود ۱۵۰-۱۰۰ نفر مهمان داشته باشیم. از همسرم خواستم کمی آش و نان بپزد. استقبال خیلی خوب بود. حدود ۵۰۰ نفر آمدند ولی ما آماده نبودیم. به نظر ما اگر سازمان‌های گردشگری، محیطزیست و استانداری حمایت کند. مثلا روستایمان را سنگ‌فرش کنند، وام بدهند روستا را برای حضور گردشگر آماده کنیم تا از طریق گردشگر اشتغالزایی کنیم و جوان‌هایمان از روستا نروند.

کد خبر 847871 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها وزارت میراث فرهنگی و گردشگری حیوانات - حیات وحش سفر - گردشگری حیوانات - انقراض گونه‌ها سازمان حفاظت محیط زیست محیط زیست ایران

دیگر خبرها

  • فرانچسکو توتی: امیدوارم ده روسی برای مدت طولانی در رم بماند
  • این لک لک ها اهالی را مجبور به خانه سازی می کنند
  • آیت الله جوادی آملی: حرف هر واعظی در مردم اثر نمی‌کند، وگرنه روضه خوانی‌ها و وعظ کم نیست
  • جشن‌های دهه کرامت در همه مساجد و محله‌های لرستان برگزار می‌شود
  • ثبت نام طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین آغاز شد
  • دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند
  • از مشهد تا کربلا با پای دل در طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین
  • مامان بگو برای دین و کشور رفتم؛ دست راست اسلحه و دست دیگرم کتاب
  • ماجرای نسبت فامیلی علیرضا قربانی با داور «محفل» از زبان احمد ابوالقاسمی + فیلم
  • دفاع مقدس برگرفته از تاسوعا و عاشورای حسینی است/ عملیات وعده صادق نتیجه خون شهداست