شرفشاهي: ادبيات شيعي در دوره قاجار ادبياتي منهاي انديشه شد/ اسماعيلي: توقف شعر آييني در منزل محبت
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۱۹۹۸۹
خبرگزاري آريا - شعر آييني پس از انقلاب به يکي از شاخههاي قدرتمند شعر ديني تبديل شد، اما در کنار همه پيشرفتها با آسيبهايي نيز مواجه شده است، رضا اسماعيلي توقف در منزل محبت را سرآغاز اين آسيبها بر ميشمرد. به گزارش خبرنگار فرهنگي باشگاه خبرنگاران پويا، هرچند از منظر بسياري از کارشناسان، شعر آييني پس از انقلاب اسلامي يکي از شاخههاي قدرتمند و عرصههاي توانا در حوزه شعر و ادب معاصر است و اين امر را ميتوان هم از منظر کمي و هم از حيث کيفي مشاهده کرد، اما اين حوزه شعري نيز با آسيبهاي متعددي به ويژه در سالهاي اخير همراه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همين منظور خبرگزاري تسنيم در ميزگردي با حضور کامران شرفشاهي و رضا اسماعيلي شاعر آييني به بررسي رويشها و آسيبهاي شعر هيئت پس از انقلاب پرداخته است، رضا اسماعيلي در اين ميزگرد اصليترين دليل آسيب در شعر آييني را توقف در منزل محبت و نرسيدن به منزل شعور دانست. شرفشاهي نيز با اشاره به گذشته شعر آييني از ممانعت حکام پيش از انقلاب از ورود انديشه به شعر آييني سخن گفت. بخش نخست اين ميزگرد به شرح ذيل است:
* تسنيم: شعر انقلاب وام گرفته از شعر آييني است، که پس از مدتي با شاخههاي متنوعي چون شعر دفاع مقدس مواجه شد که آن هم از شعر آييني وام گرفته شده است، آيا اين دو گونه شعري پرطرفدار پس از انقلاب زماني که به قوام رسيدند، شعر آييني را نيز متحول کردند؟ آيا ميتوان گفتفشعر آييني پس از انقلاب با تغييرات شگرفي مواجه شده است؟
پس از پيروزي انقلاب چون بالافاصله با جنگ تحميلي مواجه شديم، شعر انقلاب تحت الشعاع شعر دفاع مقدس قرار گرفت، هنوز شعر انقلاب قوام نگرفته بود که ما با مقوله دفاع مقدس مواجه شديم و به نوعي شعر انقلاب و دفاع مقدس در هم تنيده شده و شعر دفاع مقدس برجستگي بيشتري پيدا کرد، در همان دوران 8 ساله دفاع مقدس شاهد رويش و جوانه زدن شجره نهال شعر آييني بوديم، شعر آييني بعد از انقلاب. چون پيش از انقلاب هم ما شاعران بزرگي در عرصه مذهبي و ديني داشتيم که در تمام دورهها با موضوع بزرگان ديني شعر ميگفتند، به خصوص در حوزه شعر توحيدي که ادب فارسي کارنامه درخشاني دارد، ما وقتي ديوان اکثر شاعران بزرگ فارسي زبان را باز ميکنيم از رودکي تا سنايي و حافظ و عطار و مولانا و ... ميبينيم که آغاز ديوانشان متبرک به ستايش ذات حضرت حق شده است.
اما بعد از انقلاب به خاطر حاکميت و ارزش هاي اسلامي و به خاطر نظام مقدس اسلامي رويکرد به شعر آييني گستردهتر شد، به خصوص شاعران نسل اول انقلاب با توجه به اينکه نفيس حق حضرت امام را درک کرده و در کوران بحرانهاي انقلاب رشد کرده بودند، در کنار سرودن شعر دفاع مقدس رگههايي از شعر آييني نيز در آثارشان قابل روئيت است. به اين معنا که وقتي شما شعر بزرگاني مثل سلمان هراتي، قيصر امينپور، سيدحسن حسيني و نصرالله مرداني را ميخوانيد، ميبينيد، موضوع دفاع مقدس است اما نمادها و سمبلهايي که ازش ياد کردهاند، اسوههاي قيام حسيني است، از حضرت اباعبدالله حسين(ع) تا حضرت ابوالفضل(ع)، حضرت زينب(س) حر و ... به عنوان اسوههاي حماسي و مقاومت نام بردند که با برجسته کردن اين اسوهها رزمندهها را به حضور در جبههها و پيروي از سيره عملي اين اسوههاي ديني تشويق کردند.
اسماعيلي :شعر آييني به معناي خاص پس از دفاع مقدس هويت پيدا کرد
اما شعر آييني به معناي خاص و به صورت مستقل با هويت مستقل بعد از پايان دفاع مقدس هويت پيدا کرد، به اين معنا که وقتي جنک تحميلي به پايان رسيد شاعران مدتي در خلاءي که از نظر مضموني ايجاد شده بود دست وپا ميزدند که از اين بعد تکليف ما چيست؟ چه شعري بگوييم با چه مضموني؟
عدهاي رفتند در فضاي شعرهاي عاشقانه و راهشان را از شعر انقلاب جدا کردند، عدهاي هم چنان در حوزه شعر انقلاب پابرجا ماندند و به شعر اعتراض ورود کردند که به نقد و کالبد شکافي انقلاب اسلامي پرداخت و به کمرنگ شدن ارزش هاي انقلاب اعتراض داشت که نمونه شاخص آن شعر «مولا ويلا نداشت» از عليرضا قزوه يا شعر خيابان هاشمي از محمد رضا عبدالملکيان بود. شعراي ديگري چون محمد حسين جعفريان، سلمان هراتي و ... با موضوع اعتراض و يا حسرت ( حسرت خودرن بر ارزشهاي دوران دفاع مقدس)به مسير خود ادامه دادند، اما گروهي از شاعران به صورت اختصاصي و خيلي جدي به حوزه شعر ديني و آييني ورود پيدا کردند که به شاعران ديني و آييني معروف شدند.
بعدها شاخهاي از شعر آييني به نام شعر هيئت معروف شد در واقع شعر هيئت عنوانش جديد است اما از نظر مضمون و محتوا همان نوحهها و مراثي است که پيش از انقلاب و از زماني که عزاداريهاي حسيني قوام گرفت، در ايران گسترده شد. از زمان حکومت صفويه رسميت پيدا کرد و عزاداريها آزاد شد و مردم براي برپا کردن علم عزاداري سالاتر شهيدان در ميادين و مساجد دستهجات عزاداري راه ميانداختند، نوحههايي که در اين مراثي خوانده ميشد به شعر هيئت معروف شد. که زيرشاخه شعر آييني ماست و بيشتر کاربرد اجتماعي و مردمي دارد، به اين معنا که در شعر هيئت بايد شاعر زبانش به زبان مردم نزديکتر شود، با زبان مردم کوچه و بازار انس و الفت بيشتري داشته باشد تا در دستهجات سينهزني و مجالس دم گرفته شود و گستردگي فراواني پيدا کند،
شاعراني هم که شعر هيئت ميگويند، سعي ميکنند زبان مردم باشند با مولفههايي که مورد پسند مردم است، شعر بگويند که از همين راه آسيبهايي گريبانگير شعر هيئت ما شده است.که من در ادامه به آن خواهم پرداخت.
* تسنيم: آيا ما قبل از انقلاب شاعر آييني يا سبک شعر آييني را به اين شيوهاي که امروز ميبينيم داشتهايم؟
من قائل به اين هستم که براي درک عميق تر اين موضوع ما بايد برگرديم به زمان وقوع واقعه عاشورا. بعد از اين واقعه ما شاهد اين هستيم که حضرت امام سجاد(ع)، حضرت سکينه دختر حضرت امام حسين(ع) در بازگشت به مدينه ميکوشند تا در منزل خود جلساتي بگذارند دعوت ميکنند از شاعران متعهد براي اين که از اين حماسه با زبان رسا و شورانگيز شعر بسرايند و به عصرها و نسل هاي آينده منتقل کنند اين رويکرد را ما در ساير ائمه\(ع) هم شاهد هستيم و يک نگاه هوشمندانه اي پشت اين ماجرا بوده که به شعر به عنوان يک رسانه موثر و قوي نگاه ميشده است و اهل بيت(ع) هميشه نظر داشتند روي شعر و شاعران براي انتقال و انعکاس اين حماسه بزرگ.
از اواخر قرن سوم و قرن چهارم به تدريج ادبيات ديني وارد شعر پارسي ميشود و در طول زمان اين مسئله ادامه پيدا ميکند گاه به شکل بسيار کم رنگ و محتاطانه به لحاظ اينکه بسياري از حکومتهاي آن دوران حکومتهاي ضد شيعي بودند و گاه شاهد پررنگ شدن اين مسئله هستيم که برميگردد به روي کار آمدن حکومتهاي شيعي در ايران که اين حکومتها شعر شيعي را تقويت ميکنند و از شاعران شيعي حمايت ميکنند. اين روند استمرار داشته و من قائل به اين هستم که شعر آييني ما از زمان پيدايش دولتهاي شيعي در ايران قوت بيشتري پيدا کرد. مثل آل بويه وصفويه که محتشم آمد و بسياري از شاعران ديگر و حتي پادشاهان ترغيب ميکردند که به جاي مديحه سرايي براي ما براي اهل بيت(ع) شعر بگوييد.
شرفشاهي: تلاش قاجار براي دور ماندن شعر آييني از هدف و رسالت اصلي
هر چه فاصله ميگيريم از اين دوران مي بينيم تعداد شاعران بيشتر مي شود تعداد شعرها بيشتر مي شود و به تدريج ما شاهد يک دورهاي هستيم که شاعران بسياري مشغول سرودن شعر هستند مثلا در دوره قاجاريه شاعران بسياري مشغول سرودن شعر آييني هستند ديوان شان پر از شعر آييني است اما يک رويکردي در اين دوران وجود دارد و آن هم نفوذ و تلاشي است که حکومتها ميکنند براي اين که اين شعر را از آن هدف و رسالت اصلي خود دور کنند، ما مثلا در شعر معروف مولانا شاهد اين هستيم که مولانا داستاني را بيان ميکند که کارواني در ايام محرم وارد شهري ميشود، ميبيند که مردم در حال عزاداري هستند ميگويد براي چه عزاداري ميکنيد؟ ميگويند ما براي چنين شخصي عزاداري ميکنيم که چنين مبارزه کرد در برابر ستم ايستاد و سرانجام خودش و تمام اعضاي خانوادهاش در اين راه به شهادت رسيدند و آن شخص ميگويد که او نياز به گريه و زاري ندارد. اين شماييد که احتياج به گريه و زاري داريد.
شرفشاهي: در دوره قاجار جنبه شوگ شعر آييني به عمد پررنگ و پويايي از آن گرفته شد
تاکيد ماجرا بر اصل حماسه است اما در دوره قاجاريه ميبينيم که جنبه سوگ پررنگ شده و تلاش ميشود که ادبيات پويا، ستم ستيز و جاندار و جانبخش و رهايي بخش شيعه را تبديل به يک ادبيات تختيتري که فقط به گريه و زاري ميپردازد و ادبياتي منهاي انديشه است.در واقع دعوت سرخ حضرت اباعبدالله(ع) فراموش ميشود، وقتي که ميفرمايند در آخرين لحظات «کسي هست مرا ياري کند؟» اين دعوت در واقع به آن جماعتي که روبه روي ايشان بودند، نبود چون تکليف روشن بود تمام اعضاي خانواده و يارانش را از دست داده و ميدانستند آنها سر سازش ندارند بنابراين يک دعوتي بود به عصرها و نسلهاي آينده و تلاشي که اهل بيت(ع) داشتند ما در نخستين سرودهها در آثاري که در پيشگاه خاندان پاک وحي ارائه شد شاهد اين بوديم که در همه اينها يک روح بيداري وجود داشت .اما در دوره قاجار مي بينيم که اين مسئله وجود ندارد بالعکس جنبه تختيري به آن ميدهند.
* تسنيم: اين حکومتها آيا هدف خاصي از اين کار داشتند؟ يا اينکه اقتضائات اجتماعي ايجاب ميکرد که چنين اشعاري گفته شود؟
به لحاظ اينکه حکومتهاي وقت حکومتهاي فاسدي بودند و به هر حال آن روح اصلي پيام اهل بيت(ع) و اسلام را مانع حکومت خود ميدانستند و هراس داشتند از بيداري ملت و بازگشت و رجعت آنها به اسلام راستين اين بود که کوشش ميکردند، جلوه وارونهاي از دين ارائه کنند و از سوي ديگر خودشان تظاهر ميکردند، بزرگترين تکيههاي تعزيه که يک هنر نمايش منظوم ايراني هست در دوره قاجار بوده است و اتفاقا سلاطين هم مي آمدند حتي خود سلاطين هم شعر ميگفتند مراجعه به ديوان فتحعلي شاه قاجار داشته باشيد به ديوان ناصرالدين شاه قاجار فراوان شعر براي اهل بيت(ع) دارد. اما شعري که برانگيزاننده باشد آگاهي بخش باشد و جامعه را به حرکت در بياورد در برابر آن وضع اسفناکي داشت، وجود ندارد.
شرفشاهي: هر چه به انقلاب نزديک شويم، بيداري اندک اندک در شعر آييني نمود بيشتري پيدا ميکند
شما مي دانيد تاريخ آن دوره را در روزگاري که به لحاظ بي فايتي و فساد فراوان کشور رو به اضمحلال بود بيگانگان مسلط شده بود، حکومت هراس داشت از بيداري ملت و از آن پيام سرخ عاشورا که در واقع پيامي است که ذلت پذير نيست و جامعه را دعوت ميکند به اين که ذلت پذيرنباشند سرافرازانه زندگي کنند، البته آثاري است که در آنها رگه هايي از بيداري وجود دارد و ما هر چه به سمت انقلاب نزديک مي شويم مي بينيم که تقريبا اين بيداري کم کم در شعر آييني ما نمود بيشتري پيدا ميکند. به عنوان مثال خوش دل از شاعراني که در دوره پهلوي زندگي ميکرد، شعري دارد که در آن دوره خيلي معروف شد «بزرگ فلسفه مرگ شاه دين اين است که مرگ سرخ به از زندگي ننگين است»
زماني که من بچه بودم، به ياد دارم که اين شعر گاهگداري در هيئتها خوانده ميشد اين شعر معروف شد به خاطر همين روح بيداري بود. باز ما در واقع هر چه به انقلاب نزديک مي شويم شاهد ظهور يک نسلي از شاعران دين باور هستيم که اين ها شاعران هوشمند و آگاهي هستند و آثاري را خلق مي کنند که اين ها در جهت حرکت جامعه موثر واقع شود در سال هاي قبل از پيروزي انقلاب هم به هر حال در ايام ماه محرم حسينيه ها، تکايا، مساجد، اين ايام را مشغول عزاداري بودند شاعران شعرهايشان را مي سرودند نوحه خوان ها نوحه مي خواندند و انجمن هاي آييني بود و شاعران بزرگ آييني ما داشتيم مثل اصفهاني، خوش دل تهراني و کسان ديگري بسياري از بزرگوراني که به جريان شعر انقلاب پيوستند اين گونه نبود که ما شعر آييني نداشته باشيم.
* تسنيم: حاکميت به اين افراد بها نميداد که خودجوش شعر نگفتهاند يا خودشان تمايلي نداشتند؟
دو تا بحث مطرح است يکي فشار خود حاکميت بود يعني اينها جلوگيري ميکردند از شعرهايي که جنبه آگاهي بخش داشت، تذکر ميدادند ممنوعالمنبر ميکردندو ... از سوي ديگر يک فضاي فرهنگي ايجاد کرده بودند که اگر کسي شعر آييني بگويد، فناتيک و امل است و به گونهاي طرف را در موضعي قرار ميدادند که از نزديک شدن به ادبيات آييني و از دين گفتن فاصله بگيرد و در واقع خود اين فضاي فرهنگي موجب شده بود تا بسياري از شاعران رويگردان باشند و يا اگر تمايلاتي دارند، بروز ندهند و ابراز نکنند با پيروزي انقلاب در واقع شاهد يک رجعت عظيم دين در شعر آييني بوديم، اين که شاعران بازگشتند به آن ارزشها و باورها و آثاري را خلق کردند که اين آثار در تهييج جامعه نقش بسيار موثري داشت و در تمام صحنههاي پس از پيروزي انقلاب هم ما شاهد اين هستيم که شعر هنر اولي است که در ميدان حضور پيدا ميکند و بسياري از اشعار اين سالها با الهام از آيات قرآن کريم، احاديث و روايات شکل گرفته و اين جريان تا به امروز ادامه دارد.
اسماعيلي: شعر آييني در دهه سوم و چهارم انقلاب در منزل محبت متوقف ماند
* تسنيم: آقاي اسماعيلي شعر هيئت زيرشاخهاي از شعر آييني است که پس از انقلاب شکل گرفته است، در صحبتهايتان اشاره کرديد که شعر هيئت دچار آسيبهايي شده است از اين آسيبها بگوييد؟
نکته اي در مورد شعر آييني دهههاي اخير وجود دارد که بايد به آن تاکيد کنيم، نسل اول و دوم انقلاب چون امام را درک کرده بودند و از دل انقلاب جوشيده بودند و دوران دفاع مقدس را درک کرده بودند، شعرشان خود به خود لهجه حماسي پيدا کرد، از همين رو بود که شعر آييني نسلهاي اول و دوم انقلاب که با بزرگاني مثل حضرت امام و علامه طباطبايي و استاد مطهري، مفتح، دکتر بهشتيهاو... بزرگ شده بودند، باليده بودند و با عالمان ديني حشر و نشر داشتند و در يک فضاي آميخته با معرفت ديني و حماسه باليده و قد کشيده بودند، سرشار از رگههاي معرفتي حماسي و مضامين ارزشمند ديني است، ولي در دهه سوم و چهارم متاسفانه شعر ديني و آييني ما به انحراف افتاد به اين معنا که در واقع يکي از بزرگترين ضعفهايي که متوجه شعر ديني و آييني ما شد در منزل محبت متوقف مانديم يعني شاعر آييني گفت من فقط وظيفم اين است که محبت اهل بيت را بيان و ترويج کنم و شعر ما تبديل به مدح و منقبت صرف و سوگ و مرثيه شد.
اسماعيلي: سعي نکردم محبت را با معرفت گره بزنيم
اين خواست حاکميت يا نظام مقدس جمهوري اسلامي نبود اين به خاطر عدم شناخت و کوتاهي شاعران نسل هاي بعدي انقلاب در شناخت ماهيت انقلاب و در واقع شناخت بزرگان ديني بود که فکر ميکرديم شعر آييني اين که مدح صرف بگوييم، منقبت بگوييم و تلاش کنيم که با شعر خودمان را با ديگران به گريه بيندازيم و در سوگ و مرثيه شعر بگوييم در واقع به صورت توجه داشتند و از سيرت و سيره عملي بزرگان دين غافل ماندند وقتي در منزل محبت متوقف بمانيم و به قله معرفتي ديني سعود پيدا نکنيم طبيعتا اين شعر آميخته مي شود با تحريفات، خرافات و با يک لهجه غيرمستند و غيرواقعي پيدا مي کند که در اين مرحله بود که شعر ديني و آييني ما دچار تنزل شد و شاعران آييني ما خواسته يا ناخواسته به اين ورطه افتادند در اين حوزه تلاش کنيم شعري بگوييم در مجالس خوانده شود مداحان دم بگيرند و شورآفريني بکنند به بحث شورآفريني بيشتر توجه شد و به آن مبحث شعور معرفت ديني در حاشيه قرار گرفت و خيلي از کاستيها آفتها و تهديدها از اين ناحيه متوجه شعر ما شد که سعي نکرديم که محبت ديني و محبت اهل بيت را با معرفت اهل بيت گره و پيوند بدهيم و اگر محبت با معرفت ديني تلفيق مي شد به پيروي از بزرگان ديني منجر مي شد.
محبت و معرفت وقتي با هم تلفيق و آميخته شوند، نتيجه و محصولش اطاعت و پيروي از بزرگان ديني است ولي چون با معرفت آميخته نشد و ما در منزل محبت توقف کرديم دچار بدفهمي از آموزه هاي ديني شديم و آفات فراواني متوجه شد، البته اين نکته را اضافه کنم که ما در عصر حاضر شاعران آييني بسيار ارجمند و فاخري داريم که اين ها با معرفت ديني شعرهاي بسيار ارزشمندي سرودند و شعر ديني ما بعد از انقلاب هم از لحاظ کمي و هم از لحاظ کيفي پيشرفت هاي قابل تامل و قابل ستايشي داشته است.
اسماعيلي: موضوع برخي اشعار آييني امام حسين (ع) است اما موضعش ديني نيست
ولي متاسفانه در بخشي از بدنه شعر آيني ما اين مشکلات هست مثلا وقتي خودم به عنوان داور در اين جشنواره هاي ديني حضور پيدا کردم و آثار را بررسي مي کنم، به ويژه در داوري جايزه کتاب سال به خصوص ميبينم که مثلا در سال 95متجاوز از 1500 عنوان مجموعه شعر ديني و آييني چاپ شده است که وقتي ما ميخواهيم رصد کنيم که از اين ميان چه تعداد براي معرفي به عنوان الگو به جامعه معرفي کنيم، مناسب است با 20 عنوان مواجه ميشويم که هم از لحاظ فرم و مولفههاي زيبايي شناختي و هم از لحاظ مضمون و محتوا ارجمند و ارزشمند است، بقيه اشعار همان در حوزه سوگ و مرثيه و مدح و منقبت است که موضوع ديني دارد ولي موضع ديني ندارد. يعني شاعر در مورد امام حسين(ع) شعر گفته در مورد حضرت ابوالفضل(ع) شعر گفته در موردحضرت زينب(س) شعر گفته است، موضوع حضرت زينب(س) است، موضوع امام حسين(ع) است، اما موضعش ديني نيست. يعني به بحث عدالتخواهي، ظلم ستيزي، حقخواهي و... پرداخته نشده است، به کرامت هاي انساني اصلا توجه و اعتنايي نشده است صرفا به ظاهر بزرگان ديني توجه شده و در وصف چشم و ابرو و زور و بازوي حضرت ابوالفضل(ع) شعر گفته شده است که اين در جاي خودارزشمند است ولي افراط در اين مسئله باعث مي شود شعر ديني ما از محتواي ارزشمند تهي شود.
آسيبها:
غاليگري
من به برخي از آسيبها اشاره ميکنم، يکي از بزرگترين آفاتي که شعر آييني امروز ما را تهديد ميکند بحث غاليگري يا غلو در شعر آييني است که اين غلو سه شاخه دارد شاخه اول همان بحث نسبت اولوهيت دادن به بزرگان ديني يا به تعبير ساده تر معصوم پرستي است. من شاعر به خاطر اينکه در منزل محبت اهل بيت(ع) متوقف شدهام، مي خواهم علاقه خود را به امام حسين(ع) نشان دهم، بنابراين اشعاري را ميگويم که در آنها اين امام معصوم(ع) را آنقدر بزرگ ميکنم که نسبت خدايي به اين بزرگان ميدهم. جان دين اسلام توحيد است شعار اسلام لااله الله است و پيامبر اکرم(ص) ميگويد من براي برافراختن پرچم توحيد و يکتاپرستي مبعوث شدم، براي احياي کرامتهاي انساني مبعوث شدم ولي در شعر بسياري از مجموعههايي که امروز چاپ ميشود، موارد فراواني داريم که اگر بخواهيم مثنوي هفتاد من کاغذ ميشود.
شاخه دوم غلو در شعر آييني اهانت به مقدسات ساير اديان و تحريک عصبيتهاي مذهبي است، مقام معظم رهبري در ديدار ساليانهاي که هر سال با شاعران دارند، بسيار دغدغه دارند و تاکيد مي کنند اگر خداي ناکرده ما بين اديان الهي اختلاف افکني کنيم و وحدت شکني کنيم و در واقع کاري کنيم که بين مذاهب و فرقههاي ديني تسنن و تشييع اختلاف ايجاد کنيم، اين خيانت در شرايط فعلي است.
شعر آييني نيز در واقع بايد وحدت آفرين باشد ولي متاسفانه ما مي بينيم که من شاعر و من ذاکر اهل بيت(ع) شعر ميگويم براي اهل بيت و به بزرگان ساير اديان الهي توهين ميکنم، البته ناخودآگاه و ناخواسته است فقط ميخواهم بگويم امام حسين(ع) من دوستت دارم ولي به بزرگان اديان ديگر توهين ميکنم و يا بين تسنن و تشييع اختلاف افکني ميکنم که اين تعابير در آموزه هاي ديني مورد تاييد نيست.
شاخه سوم غلو که مقام مقام معظم رهبري هم در بياناتشان به آن اشاره کردند و فرمودند به شاعران که اين چه حرفي است که مي زنيد ميگوييد امام حسين(ع) از حضرت رسول اکرم(ص) هم بالاتر است. حضرت رسول بايد بيايد نعوذبالله از امام حسين(ع) پيروي کند.اگر ما ادب و آداب مسلماني و ديني را بخواهيم رعايت کنيم براساس معرفت ديني شعر آييني بگوييم بايد توجه داشته باشيم که بزرگان ديني سرسلسله شان پيامبر(ص) است اينها شاگردان پيامبر هستند و ما نبايد حضرت زينب(س) را فراتر از پيامبر به تصوير بکشيم حضرت ابوالفضل(ع) را فراتر از پيامبر به تصوير بکشيم اينها شاخههاي غلو و غاليگري در شعر آييني ماست.
جنون ستايي و عقل گريزي
آفت دوم جنون ستايي و عقل گريزي است، متاسفانه در هيئتهاي مذهبي بسيار اين آسيب وجود دارد، که به نوعي شيدايي و شيفتگي تن ميدهند و ميگويند ما وقتي نام امام حسين(ع) را ميشنويم ديوانه مي شويم و اصلاً اختيار را از کف ميدهيم و کارهايي ميکنيم که دست خودمان نيست و از نهضت قيام حسيني به عنوان نهضتي که براساس جنون سرخ استوار است نام مي برند در حالي که شيخ عباس قمي مولف مفاتيح الجنان، يک منشوري براي مداحان و ذاکران اهل بيت(ع) دارد که در آن توصيههاي ارزشمندي به مداحان و ذاکران داشته است و ميگويد، که به هنگام بيان فضايل مقامات امامان(ع) و پيامبران مطالبي را نگوييد که با عقل در تقابل باشد. در احاديث نيز روايت شده است که هر مسئله اي را مي شنويد و به ما نسبت ميدهند اگر به عقل عرضه کرديد و ديديد با عقل و با آموزههاي ديني در تقابل و تضاد است به ديوار بکوبيد، يعني دين اسلام دين انديشه و خرد و در واقع معرفتانديشي است و ما نبايد جنون ستايي داشته باشيم.
در شعر آييني ما ميگوييم «ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاة» امام حسين (ع) در واقع مشعل هدايت و کشتي نجات است، مشعل هدايت نماد خرد و عقلانيت است. امام حسين (ع) ما را به سمت توحيد و يکتاپرستي هدايت ميکند. من اين اواخر ديدم در يک پرچم اين بيت را در مورد امام حسين نوشته بودند که «گنه از جانب ما نيست اگر مجنونيم/ گردش چشم تو نگذاشت که عاقل باشيم» يعني دائما ميگوييم که قيام حسين(ع) يک قيام بر پايه عقل و عقلانيت نيست!
افراط در اظهار خاکساري
همان طور که اشاره کردم چون در منزل محبت اهل بيت(ع) متوقف مانديم هي ميخواهيم عرض ارادت بکنيم و خيلي غليظ اين عرض ارادت رانشان ميدهيم. هنوز ورود پيدا نکرديم به منزل معرفت اهل بيت(ع). بنابراين خودمان را به آب و آتش ميزنيم که اين محبت را متجلي و بيان کنيم، به هر شکل و هزينهاي که شده است. گاهي از تعابير و واژگاني در ادبيات ديني استفاده ميکنيم که اصلا با کرامت انساني هماهنگ نيست، ما بايد تلاش کنيم که در شعر آييني منطبق بر آموزههاي اخلاقي و قرآنيحرکت کنيم، پيامبر اسلام ميگويد من مبعوث شدم براي احياي کرامتهاي اخلاقي و امر به معروف و نهي از منکر. اصلا شعر آييني بايد کلاس انسان شناسي و دانشگاه اخلاق و آموزههاي ديني باشد. شعرهاي بسياري وجود دارد که شاعر در آنها خود را به سگ تشبيه ميکند.
گاهي وقتي اعتراض ميکنيم دوستان ميگويند مراجع عظام هم در گذشته اين مسائل را گفتهاند، در حالي که ما بايد شرايط زماني و مکاني را در نظر بگيريم امروز وقتي مقام معظم رهبري ميگويند که شعر آييني ما يک رسانه قدرتمند است و تريبون اسلام و مسلماني است، حق نداريم در شعر آييني هر مسئله اي را عنوان کنيم، شرايط تغيير کرده است، بله من در خلوت خود در تنهايي خود مي توانم نجوا کنم، به اهل بيت(ع) عرض ارادت کنم با هر تعبير و واژگاني. ولي وقتي اين شعر قرار است، رسانهاي شود و در واقع در تيراژ ميليوني خوانده و دم گرفته شود اين را بايد توجه داشته باشيم که دنيا به اين اشعار نگاه ميکند و ما بر اساس اين شعرها اسلام را معرفي ميکنيم.
زبان حال گويي
آسيب بعدي زبان حال گويي است. گاهي ما از زبان اهل بيت(ع) با عجز و لابه صحبت و مسائلي را بيان ميکنيم که اين بزرگان واقعاً ما را نمي بخشند، من احساس ميکنم وقتي سيماي اهل بيت(ع) را طوري به تصوير ميکشيم که خواننده احساس ترحم ميکند نسبت به امام حسين(ع) و خاندان اهل بيت(ع). اين در حالي است که شعارها و رجزهاي عاشورايي چون «هيهات من الذله»، «دور باد از ما زلت و خواري»، «من مرگ را عين سعادت و خوشبختي و زندگي با ستمگران را شکنجهاي دردناک ميدانم»، «اگر دين جدم با کشته شدن من استوار نميگردد پس اي شمشيرها مرا در آغوش بگيريد»،« مرگ با عزت برتر از زندگي با ذلت با ستمگران است» سراسر عزت و عزت مداري و ظلم ستيزي است.
گاهي متاسفانه بعضي از هيأت مذهبي و مداحان معروف اين شعرها را ميخوانند و دم مي زنند به خاطر اين که اين شعر اشک ملت را در ميآورد ولي ما توجه نميکنيم آيا شان اهل بيت(ع) با اين شعر حفظ ميشود؟ عزت مداري با اين شعر حفظ ميشود؟ اين شعرها شعرهايي است که جز مخدوش کردن چهره اهل بيت(ع) و ارائه چهره عجز و لابه و تسليم چيز ديگري ندارد. ما بايد پرهيز کنيم و مي دانم اين شاعران هم شاعران عزيز و ارجمندي هستند مي خواهند محبت خودشان را به اهل بيت(ع) ابراز کنند، اما بايد توجه کنند اين شيوه محبت دوستي خاله خرسه است در واقع ما ميخواهيم محبت کنيم، اما به جاي اينکه اهل بيت(ع) را سربلند کنيم، سرشکسته ميکنيم به جاي اينکه اهل بيت را بزرگ کنيم کوچک ميکنيم.
تصوير سيماي شکست از قيام حسيني(ع)
آسيب بعدي تصوير سيماي شکست از قيام حسيني(ع) است به جاي اين که ما تصوير پيروزي از قيام حسيني ارائه دهيم. در بسياري از اشعار شاعر از نگاه حضرت زينب(س) قيام حسيني و صحنه کربلا را به تصوير کشيده و آمده در واقع تمام آن جنبه هاي منفي و سلبي و جنبه هاي سياه را در شعر خود بيان کرده است، ما مگر نميگوييم قيام حسيني قيام پيروزي خون بر شمشير بود؟ بايد اين پيروزي را به تصوير بکشيم، در حاليکه معمولاً سرهاي برآمده بر نيزه، گودال قتلگاه، تنور، فرياد العطش، خيمههاي آتش گرفته و سوخته، فجايعي را که يزيد و ابن سعد و عمر زياد بر اهل بيت(ع) روا داشتند، بزرگنمايي ميکنيم. اين تصوير شکست است ما بايد از نگاه حضرت زينب حماسه حسيني را به تصوير بکشيم، مگر نگفت «جز زيبايي نديدم» شاعر بايد آن زيباييها را به تصوير بکشد و صحنههاي رشادت و حماسه آفريني و سربلندي عظمت و شکوه قيام حسيني را در شعر آييني بيان کند.
متاسفانه بسياري از شاعران و مداحان اهل بيت از نگاه يزيد به کربلا نگاه ميکنند و اين باعث ميشود آن صحنههاي عجز و التماس بيشتر برجسته شود.
تعريف غلط از شفاعت و تشويق به گناه در شعر آييني
متاسفانه اين آسيب بسيار در شعر معاصر به چشم ميخورد، در گذشته هم بوده است. متاسفانه تعبير و تفسير غلطس از روايات و احاديثي که در مورد امام حسين (ع) و اهل بيت(ع) وجود دارد منجر به اين شده که اين باور پيش آيد که اگر ما توسل و شفاعت به اهل بيت(ع) داشته باشيم و حتي يک قطره اشک براي امام حسين(ع) بريزيم تمام گناهان ما بخشيده ميشود و قلم عفو کشيده ميشود، چنين چيزي نيست مقام معظم رهبري و همه عالمان ديني ميگويند راه سعادت و رستگاري بندگي است، اگر بنده صالحي براي حضرت حق باشيم بزرگان ديني از ما شفاعت ميکنند، ولي اگر ما يک سال دنبال فسق و فجور و لهو و لعب و مردم آزاري و گناه و معصيت باشيم، بخواهيم روز عاشورا اشک بريزيم چه کسي گفته است که گناهان ما بخشيده ميشود؟
شاعري به نام حاجب بروجردي روزي براي امام علي(ع) شعر ميگويد و اين نکته را عنوان ميکند «حاجب اگر محاسبه حشر با علي است من ضامنم که هر چه بخواهي گناه کن» همان شب امام علي(ع) به خوابش ميآيد و به اين شاعر اعتراض ميکند و ميگويد که تو ما را دوست داري، محبت داري،خيلي خوب است ولي اي کاش که با معرفت ديني اين شعر را ميگفتي و به اين شکل شعر را اصلاح کن و بگو «حاجب اگر محاسبه حشر با علي است شرم از رخ علي کن و کمتر گناه کن» اين شعر نشان ميدهد که اهل بيت(ع) راضي به گناه نيستند.
اسطورهسازي به جاي اسوه سازي
در قرآن آيهاي نازل شده است که اي پيامبر(ص) به مردم بگو من هم انساني مثل شما هستم. پيامبر تجارت ميکرد، مثل مردم عادي زندگي ميکرد، زراعت ميکرد، غذا ميخورد، لباس ميپوشيد و... فرقش اين بود که به پيامبر وحي ميشد به انسان هاي ديگر وحي نميشود، يعني در واقع اگر علمي هم اين بزرگان داشتند به اذن الله بوده است. ولي در شعر آييني متاسفانه ما فقط به اسطورهسازي پرداختيم. يعني چهرههاي بزرگان ديني را به عنوان يک قهرمانان دست نيافتني به تصوير ميکشيم و اين بزرگان را در هالهاي از تقدس ميپيچيم و بيشتر معجزاتشان را روايت ميکنيم. وجوه افتراق را بيان ميکنيم. در حاليکه بزرگان ديني دو وجه و در واقع دو سيما دارند، چهره ملکوتي و چهره خاکي، چهره ملکوتي هم در جاي خود بايد بيان شود و ارزشمند است ولي ما بايد الگوسازي نيز داشته باشيم و بزرگان ديني را به عنوان اسوه مطرح کنيم که براي نوجوان ما، براي جوان مسلمان ما در جامعه امروز الگو باشد تا درس بگيريم و اقتدا کنيم و پيروي کنيم. بنابراين صرف بيان معجزات و کرامات کافي نيست، ما بايد درکنار بيان آن سيماي ملکوتي و به تصوير کشيدن سيماي ملکوتي، سيماي انساني اين بزرگان را نيز بيان کنيم و وجوه اشتراکشان را با انسان امروز بيان کنيم.
استفاده از ادبيات و واژگان نامتجانس با فرهنگ توحيدي و عاشورايي
متاسفانه ما در گذشته هم اين مشکل را داشتيم امروز هم داريم ما بايد از واژگان و ادبياتي در شعر آييني استفاده کنيم که هويت ديني و آييني داشته باشند. در واقع هويت شيعي داشته باشند، سوءپيشينه نداشته باشند، متاسفانه بسياري از واژگان که گاهي ناخودآگاه در ادبيات ديني مان به کار ميبريم که اتفاقا از روي ارادت و محبت هم است، تبديل ميشود به دوستي خاله خرسه. استفاده از واژگاني چون شاه در حالي که تعبيري والا چون امام و مولا وجود دارد. وقتي امام حسين (ع) را به شاه و پادشاه تشبيه ميکنيم يعني معناي امام را نفهميديم، معناي مولا را نفهميديم، تفسير درستي از اين کلمات نداريم.
استفاده از فرهنگ و واژگان فئودالي مثل ارباب و رعيتي، من يک زماني در يک تعداد رباعيها گفتم که ما به امام حسين (ع) نگوييم ارباب دوستان گفتند شما بيسواد هستيد نمي فهميد ارباب منظورمان آقا و بزرگ است، امام حسين (ع) را بزرگ ميکنيم درست است يکي از معاني ارباب آقا است. اگر ميخواهيم بگوييم آقا چرا نميگوييم؟ مولا چرا نميگوييم امام؟ ارباب بار منفي دارد بار منفي در آن غالب بر بار مثبت است، بار سلبياش بر بار ايجابياش غالب است. همچنين ما متاسفانه در ايران فرهنگ ارباب و رعيتي داشتيم يعني ارباب مظهر ظلم و جنايت و پستي و خباثت بوده است. اگر تاريخ را مطالعه کنيد، ارباب و رعيتي با فجايع و ظلم بسيار همراه بوده است.
حتي در آيات قرآني هم در چهار پنج آيه واژه ارباب براي خدايان دروغين استفاده شده است. بنابراين وقتي بار منفي اين کلمه اينقدر زياد است، چرا به امام حسين(ع) لقب ارباب ميدهيم.
بعضي ها ميگويند حافظ و سعدي هم اينگونه شعر گفتهاند، براي نمونه يک شاعر ارجمندي يک شعري را براي حضرت معصومه گفته است با اين بيت که «چه قدر شهرتان گدا دارد شوري آب قم ز اشک گداست»، حافظ و سعدي هم براي گدا و پادشاه شعر گفته است، اما وقتي ما در مورد شهر مقدس قم و در مورد مردم قم صحبت ميکنيم يا در مورد زائران حضرت معصومه(س) صحبت ميکنيم، بايد ادبيات فاخر و ارزشمندي داشته باشيم.
طرح مطالب دروغ و خرافه و غيرمستند
طرح مطالب دروغ و خرافه و غيرمستند که باعث تحريف حماسه حسيني ميشود که هدفش گرياندن و اشک ريختن براي امام حسين(ع) است. بزرگان ديني چون استاد مطهري، حضرت امام و مراجع بزرگ ديني در موردبرخي مباحث منتسب به واقعه عاشورا اعتراض کرده اند در کتاب هايشان گفتند اين ها سند تاريخي ندارد، مثلا عروسي حضرت قاسم که در نوحهها و مرثيههاي ما مداحان بسيار روي آن تاکيد ميکند، اصلا سند معتبر تاريخي ندارد قصه دامادي حضرت قاسم در کتب تاريخي نقل نشده است، علامه مجلسي گفته است من در کتب معتبر تاريخي چنين چيزي را نديدم. محدث قمي هم داستان را بي اعتبار دانسته است، يا متاسفانه سر به محمل کوبيدن حضرت زينب(س) که دستاويز قمه زني قرار گرفته است و موجب صدمات و هزينههاي بسياري براي شيعه شده است رد شده است، شيخ عباس قمي اين مسئله را رد کرده و ميگويد اسراي کربلا را بر ناقههاي عريان بي جهاز بردند آنجا محملي نبوده که حضرت زينب(س) سرش را بر آن بکوبد. يا ماجراي به غارت بردن انگشتر حضرت امام حسين (ع) که اين را هم با سوز و گداز در نوحهها و مرثيهها ميگويند، که از نظر تاريخي رد شده و هيچ سند معتبر تاريخي در اين مورد وجود ندارد و حتي از امام صادق حديثي داريم که از امام سوال ميکنند که آيا اين ماجرا درست است؟ ايشان رد ميکنند و ميگويند که الان اين انگشتر در نزدماست. بنابراين طرح مسائل دروغ، خرافه و غيرمستند در شعر آييني فراوان است
شعر و مرثيه مکشوف
شعرها و مرثيه هاي مکشوف در گذشته فقط در روضهها و مرثيهها روضه مکشوف داشتيم، اما الان شاعران آييني ما متاسفانه شعرهاي مکشوف ميگويند که اين آفت جديدي است که جديداً در شعر هيئت و آييني ما فراوان ديده ميشود، براي من مايه تاسف است که چرا ما به اين ورطه افتادهايم که شاعران جزئيات بسياري را از لحظات شهادت بيان ميکنند، تا مردم گريه کنند، اگر خداي ناکرده يکي از عزيزان من حاثه فجيعي رخ دهد و به رحمت خدا برود، کسي که براي عرض تسليت آمده است ميگويد که من آن صحنه را ديدهام ؟ با جزييات آن صحنه فجيع را تعريف ميکند؟ آيا اين باعث نيشتر زدن به زخم آن خانواده نميشود؟ ما به خودمان اجازه ميدهم چنين کاري کنيم؟ چه طور به خودمان اجازه ميدهيم در مورد اهل بيت و خاندان عصمت و طهارت در مورد امام حسين(ع) با جزييات اين مسائل را تعريف کنيم که حضرت ابوالفضل چگونه زمين خورد و دستش را قطع کردند و يا حضرت سکينه، رقيه و علي اصغر چگونه به شهادت رسيدند.
ما اگر نام مبارک امام حسين(ع) را به زبان بياوريم جمعيت گريه ميکند آن کسي که محب واقعي اهل بيت(ع)است، اشکش با بردن نام آنها نيز سرازير ميشود.
* تسنيم: اصلا چه شد که به جايي رسيديم که هدف از شعر و مداحي گرياندن مردم شد، نه افزايش معرفت آنها؟
بعد از حادثه محرم 61 آن زمان چون اجازه عزاداري نميدادند و اصلا نام بردن از اهل بيت(ع) و امام علي(ع) و امام حسين(ع) و يارانش کفر بود، چنين فضايي وجود نداشت که شيعه و مسلمانان آزادي عمل نداشتند براي اهل بيت عزاداري کنند. آن زمان تنها رسانه قدرتمندي که باعث افشاي چهره پليد يزيد ميشد رسانه اشک بود. آن زمان با زبان بي زباني و با اشک و گرياندن در واقع آن ماهيت پليد نظام يزيدي را افشا ميکردند و کار بسيار درست و به جايي بود. يعني تنها اسلحه ما در آن زمان اشک بود. ولي در زمان حاضر که ما اين همه امکانات اين همه تريبون معرفت افزايي و بصيرت افزايي داريم عالمان ديني با آزادي تمام ميتوانند خطبههاي روشن گر در مجالس ديني بيان کنند و ما ميتوانيم با خواندن روايت و احاديث معرفت افزا آگاهي بدهيم و روشن گري کنيم. اشک بايد درکنار اين مسئله باشد، نه اصل موضوع.
امروز تاريخ و قيام حسيني(ع) را تحريف ميکنيم که ملت را بگريانيم
ولي الان هدف اصلي اشک شده است. در گذشته اين اشک يک رسانهاي بوده براي اين که ما آن مظلوميت را بيان کنيم، امروز تاريخ و قيام حسيني(ع) را تحريف ميکنيم که ملت را بگريانيم. يعني در واقع حاضريم که چهره امام حسين را تحقير کنيم، براي اين که 4 نفر در روضه ما بگريند. يعني گرياندن هدف شده است. اين بيان مقام معظم رهبري است که من بارها خواندم و لذت بردم« در مرثيه خواني بايد به صدق واقعه پايبند بود درست است که شما ميخواهيد مستمع خودتان را بگريانيد، اما اين گراياندن را به وسيله هنرنمايي در کيفيت بيان واقعه تامين کني،د نه در ذکر واقعهاي که سنديت ندارد. اين درست نيست اشک گرفتن از مردم که هدف نيست، هدف آميختن اين دل اشک آلود با معارف زلال اهل بيت(ع) است با هنرنمايي»
رهبر انقلاب همچنين يک خاطره اي تعريف مي کنند که خيلي زيباست، ايشان ميگويند «ما در مشهد يک منبري معروفي داشتيم خدا او را رحمت کن، مرحوم رکن الواعظين منبر مي رفت و مردم پاي منبر روضه خواني او مثل ابر بهاري گريه ميکردند در حالي که خودش هم بارها مي گفت من اسم نيزه و خنجره نميآورم واقعا هم نمي آورد، بنده دهها منبر از او ديده بودم حادثه را آن چنان هنرمندانه به تصوير ميکشيد بدون اين که بگويد کشتند بدون اين که بگويد تير زدند بدون اينکه بگويد شمشير چنين و چنان زدند با خنجر چنين و چنان کردند. اينها را نمي گفت و ملت مثل ابر بهاري اشک ميريختند، ميتوان با شيوههاي هنرمندانه روضه خواني کرد و خوب گريان».
ادامه دارد...
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۱۹۹۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سپاه همواره در صحنه حضور دارد
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه انصارالمهدی (عج) استان زنجان با بیان اینکه سپاه همواره در صحنه حضور دارد و با ایمان و اعتقاد در کنار سایر نیروهای مسلح خدماترسانی و فعالیت میکند، گفت: سپاه خود بصیر است و بصیرتدهی میکند و همچنین نهادی مذهبی، دینی و اعتقادی و ترویج دهنده این مسائل است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از زنجان، حجتالاسلام حسن بیگدلی، امروز_ شنبه هشتم اردیبهشت- ماه در دیدار با حجتالاسلام علی خاتمی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه شهر زنجان به مناسبت هفته عقیدتی سیاسی، اظهار کرد: تمام اقدامات و عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در راستای معارف اسلامی و مطابق مسائل دینی و قرآنی است.
وی با بیان اینکه سپاه همواره در صحنه حضور دارد و با ایمان و اعتقاد در کنار سایر نیروهای مسلح خدماترسانی و فعالیت میکند، گفت: سپاه خود بصیر است و بصیرتدهی میکند و همچنین نهادی مذهبی، دینی و اعتقادی و ترویج دهنده این مسائل است.
بیگدلی در ادامه با اشاره به برگزاری جلسات بصیرتی در نهاد نمایندگی سپاه انصارالمهدی (عج) استان زنجان، ادامه داد: در سال گذشته بیش از ۲۳ هزار جلسه بصیرتی در استان برگزار شد و بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در مجموع در این جلسات حضور پیدا کردند.
این مسئول با بیان اینکه پیشرفتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عزت و قدرتمندی این نهاد بر کسی پوشیده نیست، تصریح کرد: سپاه سازمانی مکتبی بوده و از بازوان اصلی انقلاب است.
وی با بیان اینکه مجموعه عقیدتی سیاسی در سپاه در طول سال، برنامههای معرفتی و دینی مختلفی برگزار میکند، گفت: ما به این مکتب و نظام میبالیم و تحت فرمان ولی امر مسلمین امام خامنهای در این مسیر خدمت میکنیم.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه انصارالمهدی (عج) استان زنجان با اشاره به حدود ۴۰۰ عنوان برنامه پیشبینی شده برای هفته عقیدتی و سیاسی در استان گفت: دیدار با خانوادههای معظم شهدا، حضور در نماز جمعه و اجتماعات مختلف برای تبیین مباحث عقیدتی و سیاسی، برگزاری همایش حکمت مطهر از جمله این برنامههاست.
وی تصریح کرد: مسابقات قرآن و آثار شهید مطهری، مسابقات ورزشی، زنگ سپاس از مقام معلم، نشستهای معرفتی و بصیرتی، تولید محتوا بر اساس آثار شهید مطهری و به اشتراکگذاری آنها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و برگزاری نمایشگاه کتاب نیز از دیگر برنامههای پیشبینی شده به مناسبت هفته عقیدتی سیاسی است.
کد خبر 748373